سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

خوابيدن جدا از مامان و بابا

 از چهارشنبه 16 اسفند سروشا رو بردم توي اتاقش و توي تختش ميخوابونم . ( حدود 14.5 ماهگي) كوچولوي ما قبل اينكار دو بار از تخت افتاد براي همين مصمم شديم تو اتاق خودش بخوابه . خييييلي غلت ميخوره موقع خواب . تخت دو نفره كمشه چه برسه تخت خودش . من  و بابا هم پايين تختش ميخوابيم . البته فعلا . تا خوابش عميق تر و طولاني تر بشه . ديشب خيلي بيدار شد و سر ساعت بيدار ميشد . دقيقا ده بار . صبح از خستگي اخلاقم بد شده بود . فرض كن 6 صبح بيدار شي ساعت 8 شركت باشي تاااا 2:40 بعد ساعت 4:15 بري خونه دنبال سروشا . سرويس دادن به دختر گلي بعد منزل و كار خونه و اشپزخونه . اگر هم رسيدم كاراي شخصي واجب خودم . بعد هلاك شده بخوام ببخوابم ال...
23 اسفند 1391

قشنگ من

كلمه جديد : آبه : آب جالبه كه اصلا بهش آبه نگفتم بهش ميگفتم آب ولي خودش اينجوري تلفظ ميكنه .     خريد عيد سروشا رو هم انجام داديم . جمعه با بابايي رفتيم و براش يه سارافون قهوه اي با دامن چين چيني كه گلاي زرد و خطاي ارغواني داره خريديم . يه گل صورتي خوشرنگ هم رو سينشه . جوراب شلواري قه وه اي و زير سارافوني صورتي ملايم و كفش قهوه اي كه بايد امروز برم عوضش كنم بزرگتر بگيرم . قدش همينم بزرگه ولي پنجه كپلي سروشا توش راحت نميره . يه دست لباس ياسي صورتي خوشگل كه يه شلوارك خوشگل داره هم خريدم .   سروشا گلي لپاي مامان رو محكم ميگيره و سر مامان رو تكون ميده و با اي اتي مامانش كلي ميخنده .   اين اواز خوندنش كه فقط ...
15 اسفند 1391

امشب 14 ماهه ميشي عزيزم

  ني ني من امشب 14 ماهه ميشه . عزيز دلم . يه دونه دخترم . خوشگل مامان . فداش بشم من پنج شنبه رفتم خريد . بابا هم سروشا رو برد بيرون . بطور اختصاصي بردش زمين فوتبال كه چمن مصنوعي داره تا دخترمون پياده روي كنه . اونجا تنهايي با باباجونش كلي كيف كرده . باباب ميگه خانوما رو كه از دور ميديده كللي " مامان   مامان " كرده خوشگلم . كلمه هاي جديد : مو :   مو   دو :   عدد 2  (غير از لي لي حوضك باباش براش انگشتاش رو ميشمره . خودش هم انگشتاش رو يكي يكي جمع ميكنه و عدد 2 رو ادا ميكنه .) ما :   ماست بع :  بعبعي ميگه " بع بع "  دمبه داري " نه&nbs...
5 اسفند 1391
1